فروید در پاره ای از آثار خود به بررسی ریشه های تاریخی وماهیت باورهای مذهبی بشر پرداخت.
فروید پزشک وعصب شناس اتریشی وپایه گذار وپدر علم روانکاوی شناخته می شود. وی یکی از 10 دانشمند بزرگ قرن بیستم می باشد.
بر طبق دیدگاه فروید، تصور بشر از خدا، از یک پندار ریشه دار در یک نیاز کودکانه در جهت جایگزینی مقام پدری نشات گرفته و هم از این روست که مذهب هم اکنون می تواند جای خود را به منطق ودانش بدهد.
به گفته فروید، خدای شخصی به لحاظ روانشناختی چیزی نیست جز پدری متعالی، اگر بخواهیم به زبان زیست شناختی سخن بگوییم، ریشه دین داری را باید در درماندگی دراز مدت کودک آدمی ونیاز او به کمک، بجوییم وچون کودک بعدا در می یابد که در مواجهه با نیروهای عظیم حیات، به راستی تا چه حد درمانده وضعیف است، خود را در همان وضعیت بچگی احساس می کند و
می کوشد تا نومیدی خود را با برگشت به جانب نیروهایی که در کودکی از وی حمایت می کردند، محو گرداند.
بر اساس تحقیقات فروید، ضمیر ناخودآگاه 90% و ضمیر خودآگاه 10% از ذهن انسان را در بر میگیرند، وی اعتقاد داشت که اکثر بیماری ها از جمله دین، ریشه در ناخودآگاه دارند وهمچنین عمدتا بر پایه سرکوب میل جنسی شکل می گیرند.
او هنر و شعر وباورهای دینی را ناشی از سرکوب احساسات وعقده های سرکوب میل جنسی می داند، در حالی که هیچ یک وجود خارجی ندارند.
هنر در سرکوب رشد می کند و معمولاً ناشی از سرکوب وعدم آزادی بیان در جامعه می باشد.
رجوع به باورهای دینی که وجود خارجی ندارند نیز ناشی از سرکوب احساسات در کودکی ست.
احساس گناه، امنیت خوشنودی در سایه اطاعت از خداوند، مسائلی هستند که در کودکی پایه گذاری می شوند وافراد غالبا تا آخر عمر آن ها را تغییر نمی دهند.
به طور کلی جامعه در مورد ابراز احساس جنسی مشکل دارد و آن را زشت
میداند ودر نتیجه به ایجاد بیماری روانی کمک می کند ودر این نوع جوامع، دین رشد بیشتری دارد.
فروید دین را نوعی دفاع ذهنی در برابر پدیده های طبیعی مانند :مرگ، بلایای طبیعی و.... که انسان ها بدوی تا انسان های امروزی به آن پناه برده اند، می دانست. او می گفت"دین یک بیماری عصبی جمعی است". شباهت زیادی میان فعالیت مردم دین دار با رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد، هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت آیینی انجام دهند ودر هردو آیین با سرکوبی غرایز اساسی همراه است. فروید دینداری را بر پایه عقده ادیپ ودین ورزی را بر مبنای اندیشه پدر _خدا قرار می دهد.
منبع: کتاب روانشناسی دین نوشته دیوید وولف
ترجمه محمد دهقانی فصل 7_ سایت ویکی پدیا