دفتر روانشناسی محدثه بتویی

دانشجوی روانشناسی

دفتر روانشناسی محدثه بتویی

دانشجوی روانشناسی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سنت انگلیسی-آمریکایی:روانشناسی دین در غرب شکل گرفت که یکی از آنها تحت عنوان،سنت انگلیسی-آمریکایی شناخته می شود.

رویکرد تجربی و آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی،مهم ترین ویژگی این سنت است.

استنلی هال از بنیانگذاران روانشناسی دین در آمریکا است.لوپا و ادوین استاربوک از شاگردان هال هستند که بر مطالعه ی  تجربه هایی مانند ایمان آوری،دعا و حالات عرفانی با کاربرد،پرسشنامه،مصاحبه شخصی،زندگی نامه ها و دیگر روش ها تاکید داشتند.

گالتون،ویلیام جیمز و هال که نگاهشان یک نگاه تجربی به دین بود،همان بحث های آزمایشگاهی و تجربه دینی را مد نظر قرار دادند و نگاهشان،نگاه توصیفی بود.یعنی پدیده های دینی را به صورت علمی توصیف می کردند.

 ☆منبع:روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز،ترجمه مسعود اذربایجانی صفحه5

*سنت فرانسوی:عمده مساعدت دانشمندان فرانسوی در زمینه روانشناسی دین،آثاری است که در حیطه روانشناسی مرضی عرضه کرده اند.

اگرچه علاقه به بحث درباره ی ارتباط بیماری روانی با دینداری،در دوسنت دیگر نیز وجود داشته است،اما در فرانسه برخی از بزرگترین آسیب شناسان قرن 19 توجه مستمری به این امر نشان داده اند.

ژان مارتین شارکو،ژان پیاژه از پیروان این سنت اند.

با پیدایش مکتب رفتارگرایی (دهه 1930تا 1960)،عملا روانشناسی دین در انزوا قرار گرفت.اما بت ازبین رفتن رفتارگرایی،دوباره روانشناسی دین مورد توجه قرارگرفت.

دیدگاه سنت فرانسه که نگاه آن بیشتر نگاه مرضی هست یعنی بیماری هایی که در رابطه با پدیده های دینی بوجود می آیند، مثل وسواس، جن زدگی، ضعف روانی و...  را بررسی می کنند. 

☆منبع:روانشناسی دین و نقش دین در سلامت جسم و روان ترجمه مجتبی حیدری.

سنت آلمانی:در حالی که در آمریکا،روانشناسان،روانشناسی دین را پیشرفت دادند، در آلمان این رشته بیشتر زمینه کار و بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود.برای مثال،شلایر ماخر دیدگاه روانشناختی در مقایسه با وضع الهیاتی در درجه دوم اهمیت داشت.

ویلهلم ونت،یونگ و اریکسون از دانشمندان این سنت هستند.

شلایر ماخر مدعی بود که دین بر استدلال عقلی و برهان فلسفی مبتنی نیست بلکه احساس که در اعماق قلب متدینان است،گوهر اصلی دین است.

☆منبع:کتاب پژوهشنامه فلسفه دین نوشته سید مهدی اصل صفحه 26

 

 

 

 

  • محدثه بتویی
  • ۰
  • ۰

روانشناسی دین در روسیه،مدت ها هم به لحاظ سیاسی وهم زبانی،دچار انزوا بوده است.

روانشناسان دین در روسیه،وقت خود را صرف این کردند که توضیح دهند؛چرا شهروندان آنها،سر سختانه مذهبی بوده و برخی دیگر هم پیرو دیدگاه طبقاتی مارکس بودند که دین را دروغ می دانستند.

پاوولوف وجود قلمرو روحی  و نیاز به بقای نفس را پس از مرگ،انکار کرد.وی بی اعتقادی خود را نه تنها امتیازی نسبت به مومنان نمی داند و از آن به عنوان نقصانی برای  خود، یاد می کند و عمیقا معتقد است که احساس و تمایل دینی،دست کم برای اکثر انسانها ضروری است.

از نظر مارکس،دین اساسا محصول یک جامعه طبقاتی است و طبقه ی حاکم آن را ابداع کرده است.بنابراین دین،ریشه در مسائل اجتماعی،اقتصادی و در واقع ریشه در از خودبیگانگی انسان دارد.(زیرا در جامعه طبقاتی،انسان ها از خودبیگانه اند).

گاهی مارکس دین را،ساخته ی دست قدرتمندان  در راستای چپاول محرومان،معرفی می کند و گاه آن را نوعی رفتار دفاعی می داند که محرومان برای  توجیه و تحمل وضع موجود و به امید بهشت موعود، به آن روی می آورند.

از نظر وی،دین افیون ملت هاست و البته گاهی دین را محصول جهل و نادانی انسان می داند.

نتیجه آن که: این انسان است که دین را می سازد تا وضع نامطلوب موجود را توجیه کند یا در مسیر چپاول محرومان،از آن مزد بگیرد.یعنی تمام کارکردهای دین،منفی و مضر است.

مارکس هیچگونه نیاز واقعی برای بشر نسبت به دین قائل نمی شود و هرگونه انتظار صحیح را نفی می کند.

 

منابع:سایت حوزه و سایت ویکی پدیا.

  • محدثه بتویی